اورمو شاعیرلری (شاعران اورمیه)

وبلاگ گروهی جمعی از شاعران اورمیه

اورمو شاعیرلری (شاعران اورمیه)

وبلاگ گروهی جمعی از شاعران اورمیه

بیر نظر

بولـــــود کیمین دولو یاغ، سیل سوپور بو آن  شهری 

یوبانما سئوگیلی تئز گل،  آلیرگومان شهـــــــــــری 

         

اوزاق گـــــــــؤروب سنی یاللاه دییه دییه شیـــطان  

گلیبـــدی میدانا ییخسین بو یوخلایان شهـــــــــــری

 

یئتیـــــــر!  یئتیش باری سن بیزلرین یامان حالینا                      

یئتیر کی یاندیریری شاختا،قار ،بوران شهـــــــری    

        

دا بوشـــــــــلا جومعانی هرلحظه تانری نین گونودور

زامانلارین ییه سی ! گل اویات یاتان شهــــــــری  

       

سوکوت کؤچه ر گؤیه ره ر کؤنلومیزده شن گولوموز

باخــیشلارین ایه دیندیرسه مهریبان شهــــــــــــری 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
آخشام یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ق.ظ

یانارین غزلی نی من بئله اصلاح ائله دیم. باشقا دوست لار دا نظرلری نی وئرسین لر. من نن گل اندامین بحثی ده اوچو عنواندا شعرین باره سینده دوام ائدیر. دوست لارین بحثه قاتیلماغینی گؤزله ییریک.

کریم گول اندام یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:28 ب.ظ http://vatan qoxusu blogfa.com

تاسف له ۱۵-بهمن بوشعر حاقیندا قویدوغوم فیکیر ی گؤرمورم /هر حالدا منجه شعری داها یاخشی یازماق اولار

یاغیش کیمی سپیلیب ،سیل ،سوپور بیر آن شهری!
یوبانما سئوگیلی جانان ،آلیر گومان شهری!

اوزاق گؤروب سنی شئیطان دیلینده یالله ایله
گیریبدی مئیدانا ییخسین بو یوخلایان شهری

گلیب ،یئتیش باری سن بیزلرین یامان حالینا
یئتیر قووردو داها شاختا، قار ،بوران شهری

نه واردی جومعه ده هر گون کی ،تانرینین گونودور!
زامانلارین ییه سی گل اویات یاتان شهری!

گونش چیخیب گؤیه ررکؤنلوموزده آرزی گولو
بیر آن باخیشلاری دیندیرسه مهریبان شهری!

کریم گول اندام یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ http://vatan qoxusu blogfa.com

بیر داها قید ائتمه لییم کی

اوزاق گؤروب سنی یاللاه دییه دییه شیطان مصراعسی وزن جهتدن بیر هیجاسی اکسیکدیر لاکین بیر اوقدر گؤزه چارپمیر (مفاعلن فعلاتن مفاعلن fələn) حال بوکی،شعرین وزنی مفاعلن فعلاتن مفاعلن fəelon
دور هر حالدا بونکته دن ده واز کئچمک اولماز

فخری دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ http://parlamag.blogfa.com/

اخشامینیز بخیر و شادلیق . چوک گوزل شعرلریز وار تبریکلر . و تشکورلر که منی ده دعوت ائدیب و شعرلریزی اوخودوخجا هم یازماق دا و هم شعر ترکی اوخوماقیندا سوادیم آرتیرار . . خوشجا کالین . آرزولاریزا یئتیشین .

ضیائی ( روشن) سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام بر آخشام بی ! یورولمایاسان . حیکایه ساحه سینده بیر وبلاگ آشمیشیک لینک وئرسن مننتدار اولاجاییق بیز یاچیلار. آدی " داستانهای شهرچای " و آدرسی dastaneshahr.blogfa.comساغ اولاسان

کروب رضایی سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:48 ب.ظ http://www.karobrezai.blogfa.com

سلام دوستان شاعر ارومیه

در گذر از صفحات وب به جستجوی شاعران ارومیه پرداختم گرچه از مدت ها قبل نام و اشعار سرکار خانم شاه حسین زاده برایم اشنا بود اما با دوباره خوانی مطالب لذت بیشتری بردم و همچنین نقد فنی جناب محمدی عزیز

باری ما هم به شهر شما آمدیم و بعد از سالهای بسیار دور به شهری که روزگاری در آن کلاس اول ابتدایی را گذرانده بودم رسیدم اما همه چیز عوض شده و کوچه کوچک ما در ازدحام انبوه شهر گم شده
احیانا اگر مایل بودید تماس بفرمایید تا در محفلی شعر خوانی شاعران خوب ارومیه را نظاره گر باشیم

با درود و احترام
کروب رضایی

آخشام جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ب.ظ

دوست عزیز جناب رضایی
از اینکه به وبلاگ ما سر زده و یادداشت گذاشته اید تشکر می کنیم و برای تان آرزوی موفقیت داریم. امید که رابطه تان با ما همیشه برقرار باشد. روزهای چهارشنبه ساعت 5 عصر جلسات شعر خوانی در محل انجمن ادبی حوزه هنری ( انجمن ادبی صفی الدین اورموی)واقع در جنب استانداری طبقه بالای سینما برگزار می شود. ضمنا اگر شماره تلفن حود را به نحوی به ما برسانید با شما تماس می گیریم و دعوت می کنیم تا در دیگر محافل ادبی این شهر شرکت کنید. ( شماره تماس خود را به این آدرس امیل نمایید (amohammadigol@yahoo.com

شاهرخ رضوانی یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ب.ظ

نگاهی به شعر شامی
شاعر بنام ارومیه محمود صادق پور متخلص به شامی که شهره خاص وعام این دیار است یوسفی است که در بازار مکتب متعالی آدربایجان در میان هوادارنش خریداران بیشماردارد لذا باید قدر این گوهر یکدانه را بدانیم اگرهم در ترازوی نقدش میگذاریم حق مطلب را درباره اش بگوییم با این مقدمه پرسشی را مطرح میکنم چرا باید شامی را دوست بداریم وشعرش را ببوسیم وبر طاق چشمانمان بگذاریم پاسخ های من در برابر این پرسشها چنین خواهد بود در سطور بعدی این نوشته: نخست اینکه شامی در قالبهای سنتی شعر ترکی بخصوص در قالب قوشما که قالبی ست از غزل هم زیباتر در شعر خود تازگی ها و شگفتی هایی با تصاویر پر نقش و نگارکه حاصل برخورد او با زندگی و طبیعت است می آفریند که مخاطبانش را به حیرت می اندازد.شامی صنعت کاری ست که با فصاحت وبلاغتش هم شاعر است و هم آشیق وهم عاشق تمام توانایش در سرودن چنین قوشماهایی دلنشین است.
من ائل شاعریم، سن ائل عاشیقی سن منه الهام وئر،من ده سنه سؤز چال سازی مجلسین اؤل یاراشیقی من سازا سؤزوریم،سازدا منه سؤز
دو دیگر اینکه شامی با زبان شیوای ترکی آذربایجانی این دیار شعر می سراید ونه با زبان ترکی استانبولی وزبان آذربایجانی آن سوی ارس وبخاطر اینست که هم خواص و هم عوام شعر او را که تبدیل به زبان ادبی ترکی این دیار شده به راحتی می پذیرند وزبان به تحسینش می گشایند چرا که او سبکی تازه در گفتاراین زبان ایجاد می کند که بعد از شهریار عشق آتشین او به زبان مادری بدون وام گرفتن از زبان ادبی همسایگان اش روشن می شود
هارا قاچیرسینیز کؤچری قوشلار ایند کی ائل لرین یامان چاغی دیر
ایگیت اولان مگروطنی بوشلار گـؤرنده مملکت غم دوستاغی دیـر
سه دیگر اینکه شامی در آفریدن اشعار ترکی خود مقلد و دنباله رو هیچ شاعر نشده وسبک گفتاری خاص و زبان مستقل و ویژه ای را بدست آورده است او با خواندن اشعار شعرای بزرگ آذربایجان مانند فضولی،نسیمی،نباتی،نظامی،واقف،صمد وورغون،سهند وشهریار پخته وگداخته شده واجاقی برافروخته از شعر که روشنایهایش تشبیهات و تخیلات وترکیبات وزبان شیواست
گوتور سازی باس باغرینا چال عاشیق قوی ائشیدیب بولبول اولسون لال، عاشیق
ائله چال کی بوتون غـملر داغـیلسـین شراب کیمی وئرسین بیزه حـال ، عاشـیق
چهارم اینکه شامی شاعری طبیعت گراست و شیفته مناظر و تابلوهای طبیعت روستا چرا که او در آغوش طبیعت رشد یافته است اتصال او به این دنیای شگفت انگیزباعث شده شامی اشعاری زلال در فیزیک ومتافیزیک طبیعت سروده ،سروده های که از دل برخاسته اند لاجرم بر دلها هم می نشینند قطعاتی مانند آی ایشقیندا وکت گویزی و کندیمیزدن آیریلاندا نمونه های درخشان از این گونه آثار شامی ست که بر تارک دیوان او فروغ افکنده اند بنابراین می توان گفت شهرنشینی امروزی این شاعروصله ناجوری بر تن وقامت شاعرانه اوست شامی در عین اینکه شیفته طبیعت و شگفتی های خلقت است رگه های از رئالیسم هم در لایه های ضمیر نا خود آکاهش دارد که او را بسوی زندگی شهرنشینی سوق داده و سالهاست که پذیرفته است که از نعمات و تمتعات زندگی متمدن هم برخوردار شود هرچند این نوع زندگی با آرمانها و ایده آل های رمانتیکی او سازگار نمی آیند واحساسها و رویا ها و باور های عاشقانه او را سرکوب می کنند چرا که او هم مانند ژان ژاک روسو ایده آلش بازگشت به زندگی در جامعه روستاییست بدین قرار شامی شاعر فیلسوفی نیست بلکه انسانی است که آرمانش وصف زیبای های زندگیست و باقی مانده شیرینی است از فضولی ها ، نسیمی ها ،واقف ها ،نظامی ها ، شهریارها، توللیها و نادرپورها. اما چنین هم نیست که عنصر اندیشه در شعر او غایب باشد نگاه متافیزکی طبیعت گرانه او همیشه شاعر را در برابر کائنات به حیرت انداخته بطوری که در مجموعه شعر طبیعتین قؤینوندا شا می طبیعت را یک معما می داند
مئشه سنفونسی جیر جیرا سسی چیچک لرین عطری ،ییلین نفسی
گئجه قوشلاری نین حزین نغمه سی آرتیریر حیرتی آی ایشیقیندا
پنجم اینکه شامی هرازگاهی هم در زبان مادریش غزل می سراید اما چون بیشتر این غزل ها در اوزان عروضی فارسی سروده شده اند مانند قوشما هایش اوج نگرفته اند در این مقوله نمی خواهم شامی را برنجانم چرا که برخی از غزل های هجایش ستودنی هستند
ششم اینکه شامی گاهی هم اشعار حماسی می سراید در این منظومه های او غبطه قهرمانانی چون کوراوغولو،قاچاق نبی ،دده قورقود ،ستارخان ،هجر خانم ،نگار وسارا را می خورد و آرزو میکند ای کاش این سلسله عاشقان در متن زندگی ما وجود داشتند
شانلی کوراوغونون یوردودور بورا همیشه دونیادا باشی اوجادیر
بسله ییب قوینوندا شاه خطایی نی شعر له، شمشیر له آدی قوشادیر
هفتم اینکه بسیاری از اشعار چاپ نشده شامی گنجینه های از فرهنگ فولکلوریک آذربایجان است که بایاتی ها و ضرب المثل های رایج وجاری بین مردم را در بر میگیرند این بخش از اشعار این شاعر او را به اوج قله ای که خود آرزویش را دارد خواهد رساند
داغلار آشیب چوخ دنیزلر اوزموشم چوخ گئچمیشم دره،تپه، باغ ،مئشه
دیرماشیرام بیرزیرونین باشینا آزقالیبدیر الیم چاتا گونشه
هشتمین نکته این است که این شاعر گاهی شعر ساتیریک(طنز)می سراید گاهی هم هجویات ومدحیاتی برای دوستان و نادوستانش. اما این بخش از اشعار او را در پرانتز می گذارم و آرزو میکنم او اوقات خو را با آفرینش های اشعار هجایی ترکی بگذراند. و نکته آخر اینکه من از شامی استاد شعر ترکی در ارومیه انتظار ندارم شعر نو (سربست)ومتفاوت ویا شعرپسا مدرن بسراید زیرا او راهش را یافته و بهترن اشعارش را هم ساخته بنابراین هویت اوشکل گرفته است ومنتقدانش نیز باید با نقد زیبا شناسی کلاسیک به سنجش کارهای او بپردازند نه با نقدهای شلاق وار روانشناختی ،زبان شناختی،هرمنوتیکی ومدرنیته. برای اینکه شامی شاعری ست رمانتیست از جنس طبیعت و مجسمه مرمرینی است از رویا ها،باورها،ایده آل های نوستالوژیکی .مجسمه ای که وقتی شعر می گویید از زبانش در و گوهر می بارد و از کلامش شهد وشکر. وبا نوشته هایش زیبایی ها را در دل های خفته بیدار می کند بدین سان من هم شامی را شهریار شعر ترکی در ارومیه میدانم و(آینه ای در برابر آینش می گذارم و از او ابدیتی می سازم )ودر آخر این جستار نامه از زبان خود شامی چنین می گویم:
منه الهام وئره رساکت گئجه لر کندین طبیعتی آی ایشیقیندا
اوزگه عالمی وارگوره سن اگر بوعجیب خلقتی آی ایشیقندا

شاهرخ رضوانی
خردادماه1391




ض- روشن جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:23 ب.ظ

خدمت خواهر ارجمند ( یه شاعر محترم)
با سلام خدمت شما
اگر اجازه بدهید دست از سر بانو شاه حسین زاده برداریم و با هم مستقیم همکلام شویم ( اگر چه این آفت پشت مونیتور رایانه پنهان شدن و فحش های چارواداری دادن و سپس از ترس به عهده گرفتن مسئولیت حرف ها ،خود را با نام مستعار یه شاعر( و چه فروتن و متواضع که در جهانی که بزرگترین شاعران از بر دوش گرفتن عنوان شاعری ابا دارند ایشان با فروتنی خود را شاعر می دانند) نامیدید. اصلا بگذارید صحبت از نقد نکنیم چون در فضائی که شما به تحلیلی علمی از یک شعر دست می زنید و پس از بر شمردن چندین و چند نقطه قوت یک شاعر با هزار ترفند مستقیم و غیر مستقیم جهت فهماندن یک تذکر قصد دارید جلوی لغزشی احتمالی را بگیرید اما غافل از اینکه آن شاعر، چندین و چند دوست، همکار و یا حتی چند ایاغ دارد که تاب نقد ندارند و نوچه وار به فحاشی دست می یازند و مدل چاله میدانی شمشیر از رو می بندند و چنان از طرف شاعر محترم حرف می زنند که انسان گمان می کند با خود شاعر طرف صحبت است دیگر چه کسی جرات نقد شعر دارد ؟و صد البته این همان فضائی است که همان پشت مونیتور نشینها می پسندند و دوست دارند شکل دست پنجم و کاریکاتور گونه ای از شعرهای دهه چهل شاملو را اگر بر گرده ی ما تحمیل کردند جز به به و چهچه گفته نشود چرا که ممکن است شیشه ی نازک تنهائی خود خواسته شان ترک بردارد و مزاج مبارک بلغمی شود .اما یادآوری چند نکته:
1- در آن نقد بارها از خانم شاه حسین زاده تمجید شده و ایشان چند گام از دیگر شاعران زن این شهر برتر دانسته شده است ( اگر باور ندارید دوباره بخوانید)
2- بنده قصد آن نداشتم که شعر ایشان را منتسب به ارومیه کنم و اصولا اعتراضم بر این بود که چرا نباید از دردهای این دیار هم سخن گفت؟

[ بدون نام ] جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ب.ظ

قصد جسارت به محضر ایشان را ندارم اما روی سخنم با شاعرک مآبانی است که خون و گوشت و پوستشان از آب و خاک این دیار پر رنج پرورش یافته اما در هر فرصتی با اخ و تف از این شهر یاد می کنند و بزرگترین آرزویشان این است که جوجه شاعران هم مسلکشان در پایتخت نیم نگاهی هم به آنها بیندازدن و تف مبارکشان بر صورت شهرستانی اینان بنشیند غافل از اینکه اگر کمترین حرمتی هم دارند از برکت مردان و زنان این دیار است و آنان ٬ آنان هستند ( متوجه هستید چه عرض می کنم؟)و صد البته کسی نیست به امثال شما بزرگواران بگوید اگر این شهر اینقدر اخ و تف است چرا مدام حاجتتان را در امامزاده های آن جستجو می کنید ؟ و مدام برای خواندن شعری هر چند آنچنانی در انجمن های این شهر تشریف دارید و چرا به کعبه آمالتان نمی روید تا ما با فلاکت اورموی خود بسوزیم و بسازیم؟
سخن به درازا نکشد لطفا همچنانکه ما در جلسات ادبی بی پروا و با نام از عقایدمان سخن می گوییم برای یکبار هم که شده از پشت مونیتورهایتان بیرون بیایید و با نام و عنوان از سخنتان دفاع کنید وکاری نکنید این بار با آدرس و نشانی بخشی از کپی کاری هایتان را برملا کنیم همان کپی هائی که با نام شعر و با هزار منت برای ما شهرستانی های مظلوم می خوانید و می چاپید
و کلام آخر اینکه الا تهرانیا انصاف می کن نقد من خاله زنک بازی و ... بود یا دفاع چشم بسته شما به همراه چادر به کمر بستن و از خواهر دفاع کردن که مگر آبجیت مرده که بگذارم به تو حمله ای بکنند و نازکتر از گل به شعرتان بگویند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد